در مـن زنـی زنـدگـی مـی کنـد

در مـن زنـی زنـدگـی مـی کنـد

مـرا هـزار امیـد اسـت
و
هـر هـزار تـویـی

آخرین مطالب

یادداشت ۳۳

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۲، ۰۲:۱۸ ب.ظ

الان تو بدترین موقعیتم به نظر خودم.

در خونه رو قفل کردم و منتظرم برادرم برسه و با بچه ها برم.

به خواهرش زنگ میزدم و ازش کمک خواستم ،یواشکی بیاد با سین صحبت کنه که بره به سمت مداوا. یه روز زنگ میزد دعوا میکرد که داداشم خوبه و تو بدی، یه روز زنگ میزد که من و سین بچه آخری بودیم و فلان اذیت ها شدیم ، بمون به برادرم کمک کن. هر روز یه فازی داشت ،با خودم گفتم کلا خانوادگی مشکل دارن و پشیمون شده بودم از طرح مشکل.

دو ساعت پیش زنگ زده که تو اختلال داری ،خونوادت اختلال دارن ،روانی هستی ،برادرم خوبه.

و زنگ سین زده که زنت داره تو فامیل آبروتو می‌بره.

وااای وااای سین هم به بدترین حالت ممکن باهام رفتار کرده، و گفته تا دو ساعت دیگه از این خونه میری و طلاق.

یه مسیر تاریک و نامعلوم جلومه.

خواهرش به جای اینکه اوضاع رو درست کنه ، گند زده به همه چی. یقین پیدا کردم که مشکل داره اونم.

منتظرم داداشم بیاد و بچه ها رو بردارم و برم.

دعا کنید برام ،برا بچه هام.

 

 

 

 

 

  • دنیـا ..

نظرات  (۴)

عزیزم از خودت زود به زود برامون بنویس و خبر بده.من نگران شدم با این چیزایی که تعریف کردی.

ضمنا انتظار نداشته باش تو خانواده سین آدم منطقی و نرمالی پیدا کنی.چون با چیزایی که قبلا و الان ازشون تعریف کردی،اینطور به نظر میرسه که این اختلال و عدم سلامت روحی و روانیشون یه مقدار حالت ژنتیکی هم داره و خلاصه خانواده تاکسیک،فرزند تاکسیک هم پرورش میده دیگه.تو اصلا دنبال منطق و رفتار عقلانی نباش توی اون خانواده.اجازه هم نده حرفاشون آزارت بده.فقط به فکر خودت و مخصوصا بچه‌هات باش که کمترین آسیبو ببینن.

الان حالت چطوره؟جات امنه؟

پاسخ:
ممنون مهربونم
بله همینطوره،متاسفانه
الان خونه پدرمم، خدا رو شکر خیلی خوبه و روحیه ام کاملا عوض شده.

خدا رو شکر.چقدر خوشحال شدم که گفتی حالت خوبه و روحیه‌ات عوض شده.لذت ببر از همین لحظه‌ها...

و اینکه همیشه یادت باشه قرار نیست ما به خاطر یک انتخاب اشتباه که در گذشته انجام دادیم(حالا به هر دلیلی) تا آخر عمر بسوزیم و بسازیم و عمرمون رو تباه کنیم.شریک زندگی،مثل دست و پای آدم نیست که نتونیم قطعش کنیم.تازه همون دست و پا رو هم وقتی میبینن خیلی عفونت کرده و عفونت و بیماری داره به بقیه اعضا هم سرایت میکنه قطعش میکنن.

جلسات مشاوره‌تو به هیچ عنوان قطع نکن و خیلی از خودت هم مراقبت کن.

 

پاسخ:
ممنونم عزیزم
🌺😍
بله کنار خونواده خیلی حس خوبی دارم. 

من خیلی واستون دعا می کنم

امیدوارم بهترین اتفاق ممکن برات رقم بخوره

پاسخ:
ممنونم عزیزم ، انشاا...
🌺😍

سلام

یه پیشنهادی دارم

مشاورتون رو عوض کنید، خواهر منم اوایل ازدواجشون به مشکلاتی با همسرشون خوردن، تقریبا افسرده شده بودن، رفتن مشاوره

با اون مشاور اول به این نتیجه رسبده بودن باید جدا بشن...

 

مشاور رو عوض کردیم، نتیجه ی بهتری گرفتن...

از اون داستان مشاوره، حدود ۱۶ سالی میگذره، شایدم بیشتر

الان خواهرم داره با شوهرش زندگی میکنه، نه اینکه دیگه هیچ مشکلی نداشته باشن که اساسا رشد در ازدواج به خاطر مدیریت همین اتفاقات حاصل میشه... اما خواهرم الان نشاط خودش رو داره، امیدش بالاست، فعالیت هایی دارن...

 

از زندگیتون ناامید نشید...

اگر همین زندگی رو بتونید بسازید، قطعا از همه لحاظ بهتر از زندگی جدید دیگریست که با سخص جدیدی شروع کنید یا شخص جدیدی هم در کار نباشه و تنهایی بخواید ادامه بدید

 

با این فرمونی که دارید میرید، زود به آخر مسیر میرسید

و مشکل شما اگر حل شدنی باشه در کوتاه مدت نیست

براتون دعا میکنیم و نظرم اینه که حالا که فهمیدین همسرتون مشکلات و اختلالهایی دارن خودش حرکت به جلو هست اما عجله نکنید در درمان و بهبود

اگر همسرتون به مشاوره گارد دارن، کلا حرفی از مشاوره پیشش نزنید

اگر گارد پیدا کنن نسبت به تغییر خودشون، راهتون خیییلی طولانی تر میشه

ادمیزاد رو فقط باید زبانشون رو بلد باشی، با همون زبون باهاش حرف بزنی...

تغییر میکنه

پاسخ:
سلام عزیزم
ممنونم بابت پیشنهاد ارزندتون🌺
بله حتما از این جانب هم بهش فکر میکنم،شک نکنید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">