در مـن زنـی زنـدگـی مـی کنـد

در مـن زنـی زنـدگـی مـی کنـد

مـرا هـزار امیـد اسـت
و
هـر هـزار تـویـی

آخرین مطالب

یادداشت 26

شنبه, ۲۰ آبان ۱۴۰۲، ۱۱:۳۸ ب.ظ

1: روزها روزهای سخت و بدیه. ما برای اطمینان از تشخیص اختلال سین به روانشناس دیگه ای ارجاع داده شدیم . این مدت سین برای اومدن همکاری نکرد و دلیلش این بود که من مشکل ندارم و خودم از پس مشکلم بر میام. به شدت عصبی تر شده و مدام در حال دعواس.

شبها از ترس از خواب میپرم ،ته دلم و زبونم پر از تلخیه.

ماجرا رو برا برادرام گفتم و چند روزه همه به شدت غافلگیر و ناراحتن. و دو سه ساعتی یه بار زنگ میزنن و باهام همدردی میکنن و کلی بهم امید و انگیزه میدن.

یکیشون میگه: زندگیمو وقفت میکنم طلاق بگیر و همه جوره حمایتت میکنم.

یکی دیگشون میخواد خونه بگیره و منو ببره پیش خودش.

برادر اولی هم کلی پول به حسابم واریز کرده که هر روانشناسی که خوبه برو و فکر پول نباش. و میگه چند روزه همسرم مدام ازم میپرسه چرا تو خودتی و گرفته ای؟ و من این قضیه رو براش نگفتم. و این قضیه فعلا جایی درز پیدا نکنه ببینیم شرایط چطور پیش میره.

بهم میگه وقتی فکرشو میکنم 8 ساله داری اذیت میشی و چیزی نگفتی داغون میشم. میگه چند سال پیش اومده بودی خونه و تو حال خودت یه درد و دل نوشته بودی از احساست نوشته بودی من اونو برداشته بودم و این چند روز مدام میخونمش و میگم :خواهر من درد داشت و من نفهمیدم.

حقیقتا خدا سه برادر , سه حامی , سه پشتیبان قوی بهم داده که هر لحظه از پیگیری ها , حمایت ها, محبت هاشون قلبم از شدت ذوق ضعف میره. خدا نگهدارتون باشه.

 

2: به خواهر سین زنگ زدم و همه ماجرا رو بهش گفتم . میگه خواهش میکنم جا نزن , بمون و سین رو ببر روانشناس و درمان کن. اگه بری سین داغون میشه , اتفاقات بدی میفته و....

بهش گفتم چرا به من نگفتین سین افسرده س؟ قبل ازدواج هیچ شرایطی از حال و احوالش برام توضیح ندادین. و کلی صحبت و حالا قراره بیان کمی با سین صحبت کنن . البته نه در مورد بیماری. میخوان یه جورایی هندونه بزارن زیر بغل سین که حواسش به زندگی و خونوادش باشه.و دنبال مداوا باشه.

 

3: به سین با آرامش صحبت میکنم , میگم هر عیبی دارم بنویس و به روانشناس بگو . 

بگو فلان رفتار خانومم اذیتم میکنه.

منم رفتارهایی که اذیتم میکنه رو مینویسم.

میگه من یه عیب دارم که خودم حلش میکنم . میگم حتما تنوع طلبی جنسی هست و این مدت حل که نکردی هیچ , آبروی منو پیش همه فامیل بردی. سین سریع به زنهای فامیل پیام میده و باعث شده کلی دعوای فامیلی اتفاق بیفته. به زنهای شوهردار فامیل رحم نمیکنه.

بعدش هم میگه : تو دو عیب داری یکی تنبلی یکی هم عصبی

گفتم من یه فرد صبور و مهربون بودم , تو باعث شدی من عصبی بشم.

اون لحظه رگ های گردنش باد کرد و عصبی و فقط داد میزد و فحش میداد که من تو رو عصبی نکردم , تو از قبل هم عصبی بودی از بچگی

خیلی از حالاتش ترسیدم, بهار ترسیده بود و گریه میکرد

گفتم سین ما داریم با آرامش صحبت میکنیم ,چرا داد میزنی و....؟

آرومش کردم و گفتم هر رفتاری از من اذیتت میکنه به روانشناس بگو. گفت : با من مثل بهار رفتار کن , مهربون باش ,ازم ناراحت نباش و....

حقیقتا دلم خیلی سوخت , یه آدم مریض که قبول نمیکنه مریضه و باید درمان بشه , میخواد به محبت من پناه ببره , یه کودک سرگردان رو دیدم که از ترس رها شدن داره به همه چی چنگ میندازه و نیاز به آغوش گرم مادرش داره.

کاش مادرش بودم و با تمام وجودم بغلش میکردم و نوازشش میکردم .

رفتم کنارش نشستم , اشکامو نتونستم کنترل کنم , گفتم : من کنارتم نه مقابلت

من دوست دارم , ما بچه داریم 

من زندگیمو دوست دارم

من میخوام تو زندگی کنی, لذت ببری

طعم زندگی و آرامشو بچشی

بیا از بچگیت حرف بزن , هر چیزی که اذیتت کرده رو به روانشناس بگو

بزار تخلیه بشی.

 
 
  • دنیـا ..

نظرات  (۱)

سلام عزیزم 

چقدر خوش‌حالم با برادرهات حرف زدی و اون‌ها هم هواتُ دارن . به نظر من که کار درستی کردی .. تو برای تحمل شرایط سخت به پشتیبان نیاز داشتی . من که شخصا واقعا درکت می‌کنم . 

در مورد بحث همسرت هم امیدت به خدا باشه ان شاءالله که راضی میشه و میاد پیش روانشناسی که درست و حسابی باشه . 

 

راستی از بهار نگفتی ، دکتر بردید ؟ چطوره وضعیتش؟ اگر دوست داشتی بنویس برام 🌱

پاسخ:
سلام ممنون 🌷
آره من و برادرام از همون اول خیلی ارتباط صمیمی و خوبی داشتیم. تو این مدت فکر میکردم سین خوب میشه و مریض نیست ،بخاطر همین چیزی نگفتم.
آره شرایط سختیه ، ساعت های پر تنش ، انگار بین زمین و آسمون گیرم.

آره حتما در موردش می‌نویسم به زودی.❤️🌷

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">