یادداشت هفت
این روزا مدام در حال رفت و آمد از شهر به روستا هستیم. بخاطر عروسی برادر و تعمیرات خونه پدری وقت های بیکاری سین میریم کمکشون.
سین آدم زرنگیه ، خیلی سریع و فرز کار انجام میده ، اتاقا رو رنگ کرد ، وسایل انباری رو جابجا کرد ، برق کشی چند اتاق رو انجام داد و....
کلا وقتی بخواد کار کنه خیلی سریع کار میکنه ، تو خونه هم زمان هایی که بهم کمک میکنه کارهام زود تموم میشه و الحق و انصاف کمک کار خوبیه.
فقط یه مشکل که داره اینه که انتظار داره بقیه هم مثل خودش باشن ، همش گلایه و نق زدنش رو سرم اینه که تنبلی و کار نمیکنی.
ولی نمیفهمم منظورش چیه که تنبلم؟ یه زن کارهای خونشو انجام میده به بچه هاش رسیدگی میکنه و....
ولی اصلا کارهایی که انجام میدم رو نمیبینه.
دو ماهه پارسا به دنیا اومده ، سزارین شدم ، انتظار داشت یه هفته حالم خوب بشه. ولی من نزدیک ۴۰ روز درد داشتم ،اذیت میشدم ،فشارم بالا و پایین میشد.
هنوز بعضی روزا این قدر درگیر پارسا هستم که به خیلی کارهام نمیرسم ، ولی سین مداام میگه تنبل تنبل.
میگه بقیه زن ها بچه دارن ولی مثل تو نیستن.
حقیقتش از بس تحقیرم کرده و بهم میگه تنبل ، و هیچ کار مثبتی که انجام میدم رو نمیبینه ، دچار ناامیدی و بیخیالی شدم.
امروز یک ساعت تمام فقط تحقیرم کرد ،خیلی دلشکسته شدم.
- ۰۲/۰۶/۲۷
حرفهای اینجور آدما رو از این گوش بشنوید و از گوش دیگه در کنید.
خودتون باشید.
سزارین بد چیزیه.
خیلی خودتونو تقویت کنید.
کاچی با روغن حیوانی درست کنید بخورید.
کمرتون و شکمتون رو سعی کنید تقویت کنید.
متأسفانه عوارض بیهوشی خیلی سخت می مونه توی بدن. سعی کنید سمزدایی کنید حتماً.
دیگه چی؟
استراحت داشته باشید.
فشار نیارید به خودتون.
زنی که سزارین میشه، مثل شیشه ی شکسته است.
ترمیم کنید خودتونو.