در مـن زنـی زنـدگـی مـی کنـد

در مـن زنـی زنـدگـی مـی کنـد

مـرا هـزار امیـد اسـت
و
هـر هـزار تـویـی

آخرین مطالب

یادداشت ۴۵

يكشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۳۸ ق.ظ

بچه ها خوابیدن

سین شیفت

خونه پر از سکوت ؛ آرامش عجیب

پنجره رو باز میکنم ؛ نسیم خنکی به صورتم میخوره ؛ صدای جیرجیرک ها بین صدای ماشین ها گم میشه.

شهر رو تماشا میکنم.

خیلی وقته همچین سکوت و آرامشی رو تجربه نکردم.

تو دلم خدا رو شکر میکنم ، بابت همه چی ، بابت همین پنجره ای که کنارش نشسته ام به تماشای آسمان ؛ شهر ؛ ماشین هایی که شاید سبقت میگیرن زودتر به خونه ی امنشون برسن و...

واقعا چه نعمتیه همین پنجره ی نه چندان بزرگ.

آسمان رو نگاه میکنم و دلم میخواد تا صبح فکر کنم.

عاشق شب های این چنینی ام؛ که بتونم ساعتی فارغ از همه چی برای خودم باشم.

 

 

 

  • دنیـا ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">