در مـن زنـی زنـدگـی مـی کنـد

در مـن زنـی زنـدگـی مـی کنـد

مـرا هـزار امیـد اسـت
و
هـر هـزار تـویـی

آخرین مطالب

یادداشت ۳۹

پنجشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۲:۰۷ ب.ظ

بسم الله ...

 

اومدم یه خبر جدید و داغ خدمتتون عرض کنم.!

اونقدر اوضاع خونه و زندگی داغون بود که فقط مسرانه به طلاق فکر میکردم .و حتی قهر طولانی سین و برخوردهای بد هر دو نفرمون که پر از خشم بود زندگی رو تلخ تر و جایی برای صلح باقی نگذاشت.

دو ماهی به همین روال سخت و تلخ گذشت.

دیگه همسایه ها هم از موقعی که سین من رو بیرون کرد فهمیدن.

این وسط بچه ها هم ضربه های روحی و روانی زیادی دیدن و ادامه دادن اون ها رو واقعا داغون میکرد.

 

من جایی از این روزها و ماجراها واقعا بریده بودم، و فقط از خدا خواستم یه راهی جلو پام بزاره یا واقعا دیگه مرگ منو برسونه.

تو همین حال و هوا بودم که چشمم به حدیثی از امام زمان افتاد :

احوال شما بر ما پوشیده نیست.

نمیدونم چی شد که وقتی به خودم اومدم : دیدم من به امام زمان قول دادم ، دوباره زندگی رو شروع کنم. و اینبار فقط بخاطر رضایت خودش.

 

یادمه حالم سبک شده بود و انگار کسی کنارم این بار سنگین رو برداشته بود.

و برداشتن قدم اول خیلی سخت بود ولی باید این کار رو انجام میدادم.

  • دنیـا ..

نظرات  (۱)

خب    بعدش؟

خدای من 

بعدش؟

پناه بر خودش

پاسخ:
🌹🌱

همیشه ساختن خیلی سخته ، باید خود خدا کمک کنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">